این بار واستون یه نامه عاشقانه گذاشتم که دوست و استاد عزیزم امین جون (معروف به امین درایور) واسه عشقشون نوشتن .

از اونجایی که این نامه واسم جالب بود با اجازه امین جون تصمیم گرفتم بذارم تو وب تا شما هم بخونیدش .

از امین جون خواستم داستان عشقشو رو هم واسمون بنویسه ولی خیلی سرش شلوغ بود نتونست اینکار رو انجام بده پس خودم قبلش یه توضیح کوچولو در مورد داستان امین عزیزم میدم تا مفهوم نامه رو بهتر درک کنید :

این استاد ما از بچگی عاشق یکی از اقوام دورشون میشه و چون از نظر خانوادگی و مالی خیلی از هم دور بودن سال ها نمیتونه عشقشو به این خانوم ابراز کنه ...

 ولی بعد از گذشت چند سال تصمیم میگیره به این خانوم بگه دوستش داره و سالهاست عاشقشه ولی چون اون خانوم خیلی ثروتمند بودن کلی عشق امین رو به مسخره میگیره و حسابی دلشو میسوزونه .

میدونید چرا ؟؟ آخه این امین خان اون زمان وضع مالی ضعیفی داشته به قول خودش یه راننده تاکسی بوده و از دار دنیا هم یه پیکان درب  و داغون بیشتر نداشته !

خلاصه هرچی امین اصرار و خواهش میکنه به گوش مریم خانوم سازگار نبوده .

حتی یکبار هم امین با خانواده خواستگاری مریم خانوم میره ولی بازم مریم خانوم تو جمع غرور مربی ما رو میشکنه دوباره مسخره و تحقیر ...

امین هم با یه دنیا عشق بیخیال عشقش میشه و میره دنبال کار و زندگیش تا اینکه یواش یواش همه چیز تغییر میکنه و بعد از یه مدت زندگیش از این رو به اون رو میشه و حسابی وضعش توپ میشه ( پدربزرگ امین فوت میکنه و چون پدر هم نداشته یه کوچولو از میراث پدر بزرگ به امین میرسه امین هم از اونجایی که عاشق ماشین بوده با همون پول کم یه کارگاه تیونینگ کوچولو راه میندازه و با استعداد و علاقه زیادی که تو این کار داشته و همچنین زحمت زیادی که میکشه حسابی پیشرفت میکنه )

یه توضیح دیگه هم بدم خدمتون که امین خان بعد از این که دیپلم میگیره چون از یه خانواده کم درآمد بوده نمیتونه بره دانشگاه و به ماشین هم خیلی علاقه داشته و دستفرمونش هم در حد مایکل شوماخر بوده (همین حالا هم هست) یه پیکان میخره و با مسافرکشی خرج خانواده رو در میاره و همین طور که گفتم الان زندگیش خیلی فرق کرده  ...

همون راننده تاکسی الان صاحب یکی از بزرگترین و مجهزترین فروشگاه های تیونینگ اتومبیل هستند !

مربی آموزش رانندگی در سطح حرفه ای هستند و نمایگاه اتومبیشون رو هم به تازگی افتتاح کردن !!

حالا می تونید نامه رو بخونید :

 

به نام آفریدگار عشق

راستش نمی دونم چه طوری باید شروع کنم بلد نیستم جمله های عاشقانه رو سر هم کنم چون مثل شما با سواد و تحصیل کرده نیستم .

خیلی دوست دارم مثل همه ی عاشقا واسه عشقم بنویسم ولی نمیتونم .

دوست داشتم بهت بگم تو عشقمی تو همه وجودمی نفسمی بدون تو نمیتونم زندگی کنم . 

تو این چند سال فقط به این امید که بتونم یه روز دستاتو بگیرم کار کردم هر صبح به امید این که امروز نظرت درمورد من عوض میشه از خواب بیدار شدم .

خیلی دوست دارم بگم یه لحظه داشتنتو با همه دلخوشی های دنیا عوض نمی کنم .

خیلی دلم می خواد بگم دوست دارم ...

ولی دیگه خیلی دیره خیلی دلم ازت پره ...

اولین باری که گفتم دوست دارم یادته ؟؟ چقدر بهم خندیدی !

تک تک حرفات هنوز تو گوشمه ...

یادته گفتی: تو واقعا خودتو در این حد دیدی که به من بگی دوست دارم ولی من نمیتونم یه راننده تاکسی که هیچی نداره رو دوست داشته باشم .

گفتی : تا آخر عمرت هم اگه مسافرکشی کنی درآمدت به اندازه پول توجیبی یه روز من نمیشه !!

چی داری که من دوست داشته باشم ؟؟ پول ؟؟ خونه ؟؟ شخصیت ؟؟

یادته گفتی: من حتی روم نمیشه جولو دوستام بگم تو رو میشناسم بعد انتظار داری دوست داشته باشم . برو همون ننتو دوست داشته باش و شب به شب ببرش مسجد .

اون روزی که به خاطرت دعوا کردمو هنوز یادم نرفته دو روز بازداشت بودم همه جا نشستی گفتی این پسره امل ول کن نیست جلو همه بهم گفتی بی شخصیت ازاذل اوباش ...

همه حرفاتو خوب یادمه آره حق با تو بود من هیچی نداشتم به جز یه دل عاشق که شب روز بهونه تو رو می گرفت .

تو نامت گفتی هرچی بهت بگم حق دارم ازم معذرت خواستی !

نه مریم خانوم پایین شهری ها این چیزا تو مرامشون نیست ...

مسافرکش ها بی کلاسن ولی رسم دل شکستن بلد نیستن آره مسافرکش ها تیپ زدن بلد نیستن ولی دوست داشتنو خوب بلدن

نوشتی خیلی عوض شدم ...

ولی من اصلا عوض نشدم من همون امین هستم همون امین مسافرکشم که می خواست همه وجودشو فدای تو کنه .

همون امینم هنوزم هر شب ننمو می برم مسجد هنوزم دوستش دارم هنوزم بی کلاسم هنور املم هنوزم اگه کسی به عشقم چپ چپ نگاه کنه دعوا می کنم  .

اون روزی که اومدم خواستگاری بهم گفتی: چطوری روت شد اون ننتو با اون داداشای ندید بدیدتو برداری بیاری خونه ی ما بابای من شماها رو به کارگری خودش هم قبول نمی کنه !!

شاید اون موقع فکرشو هم نمی کردی یه روز بابات واسه این که با من شراکت کنه خودشو به هردری بزنه !!

مریم جون حافظیه رو یادته ؟؟

گل های مریم که واست گرفته بودم یادته ؟؟

چشم های پر از اشکمو یادته ؟؟ اون روز ازت خواهش کردم غرورمو نشکنی ولی باز مثل همیشه بهم خندیدی گفتی تو اصلا چی داری که بخوای مغرور باشی ؟؟

ازم معذرت خواهی کردی مریم جون ...

نیازی به معذرت خواهی نیست عزیزم چون مقصر من بودم تو اون چند سال همش مزاحمت شدم ببخشید همش تقصیر این دل بی صاحب من بود .

ببخشید آخه مسافرکش ها نمی دونن تا وقتی پول نداشته باشی حق نداری کسی رو دوست داشته باشی

پایین شهری ها نمی تونن به عشقشون نگن دوستش دارن  ...

دیگه نمی خوام ادامه بدم ...

امیدوارم با حرفام ناراحتت نکرده باشم .

 

عاشقت بودم . . . یادت هست؟ . .

گفتم که دوستت دارم . . گفتی

که کوچکی برای دوست داشتن

رفتم تا بزرگ شوم

اما آنقدر بزرگ شدم که

یادم رفت که عاشقت هستم

 

برات آرزوی خوشبختی دارم گل نازم .

خدا نگهدارت عزیزم